کلمتک التامه فی ارضک  

کد خبر: ۱۵۰۹۳۰۵
نویسنده احمد میراحسان 

دیگر نگو‌ حسین 
نگو‌.....
وادامه شعر در اشک‌ غرق شد
☆☆☆☆
کلمات تامه 
        به قتل می رسد ؟
اسماءالحسنی ، خدا
          به قتل می رسد ؟
تو به قتل رسیده بودی حسین ؟

 شعر نماند و
 صحنه ها سر به سر 
                سزگرفت ماجرای تو 
                 به پیش چشم 

یک‌ جهان‌ حسین
یک‌ جهان سر 
در نور شدید تو 
محفی ست رازت 
حسین
حسین

تصویرهای پراکنده قتل تو
یعنی سر بر  سرنیزه؟
جسم ذبح شده؟
جسد له شده ، با خاک یکی شده؟
محو؟
ناشناختنی ؟
پس این که ۱۴ قرن قرآن  می خواند و 
قرآن‌ نو به نو می زاید 
و زنده نگاه می دارد کلمه الله هی العلیا 
 ، مرده؟
آن که از چشمانش چکیده قطره ای بر سرنیزه 
شده سرچشمه دریا های اشک  
جاری کرده خدا را در قلبهای امروز 
ارباً اربا شده 
برای همیشه برباد رفته ؟

این کیست 
یک جهان اصغر
خون پرتاب شده به آسمان؟
یک جهان الله اکبر 
گونه بر گونه ی علی اکبر 
یک جهان زینب 

روایت هزار حرمله تا کنون ما 
راوی هزار گودال
هزار شمر 
هزار خولی 
تا قتلگاه 
تا کربلای امروز و فردا و فرداها


یعنی چه مهر مادر آب و
 حقیقت پدر بوتراب و 
تو
 هم آب حیات و 
هم تشنه لبی  سربریده ی عطشانی 
هم بر خاک فتاده 
همه داستان باش 
یک نقطه است 
که فاش شد باتو 
با با
تحت الباء
و گسترش گرفت
 شد بسم الله الرحمن الرحیم 
شد  محمد و علی 
شد قرآن 
و شد و گسترده شد حسین


تو به قتل رسیده بودی خدا ؟
پس این کیست ۱۴ قرن 
زنده ترین زندگان 
کلمه تامه تو 
تا بپیوندد به زاده اش 
همان کلمتک التامه فی ارضک 
که خواهد آمد .

 بگذار نیزه های شکست بدرد 
اما زخم های پیروز 
            خون می افشاند 
بگذار شمشیرهای شکست بدرد
اما پیکرهای واله 
       دست می افشاند 
بگذار خنجرهای شکست 
                 سر ازقفا ببرد 
کلمه تامه 
     هر بار  از سر می گیرد 
زیرا تو آن سرودی
روشن در برق تو
 که می درخشد درشع
  تو پلی از اشکی  و
  عبور     می دهی  از متن دوزخ
پلی از شیدایی های عشقی عقل نابی 
عبور می دهی 
 و عابران ‌می ببنند خدا کشتنی نیست

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها